روانکاوی گفتار چهارم
روانکاوی اریک فروم/بخش نخست بنا به نظر اریک فروم در کتاب هنر گوش دادن روانکاوی یعنی داشتن تفکر نقاد از طرف روانکاو در برابر بیمار. وظیفه او اینست که با بهره گیری از علائم بیماری و درک آن و با بهره گرفتن از گفته ها و رویا ها و سمبولها پس پرده ظواهر بیماری را موشکافی کند و به قول خود با افکندن اشعه ایکس (که همان تجربه و نقادی است) بر بیمار، عوامل بیماری را شناسایی کند و آن وقت زمینه درک عوامل بیماری را برای بیمار فراهم کند و صادقانه و واقع بینانه آنها را بر بیمار عرضه کند تا بیمار با مدد از انرژی های نهفته در وجودش برای تداوم حیات، هنرمندی نموده و نهایت تلاشش را بکار گیرد. به عبارت دیگر در نگرش فروم روانکاو یک دستگاه گذراندن وقت و یا یک کشیش برای گوش کردن حرف آدمها و تخلیه درونی نیست و گرفتن پول در چنین حالاتی شایسته روانکاو نیست و گوش کردن حرفهای بی خود و مسائل خصوصی و خسته کننده و ملال آور (مادامی که با دید واقع بین و با بهره گیری از فنون نقادی و رسیدن به کنه ماجرا نباشد) مزخرف گویی است و شایسته روانکاو نیست.دید اریک فروم بسیار نزدیک به دید پیامبرانه، در بازگشت از مسیر انحرافی است به عبارت دیگر همانگونه که دین مسیر توبه و بازگشت صادقانه را بری منحرفان باز می داند و آن را تنها راه بازگشت به سوی هدایت می یابد (چرا که تنها در اینصورت است که فرد تغییر می یابد و زندگیش را متحول می کند) اریک فروم نیز چنین سیری را برای روانکاوی تعیین می کند انگار که روانکاو، با دیدی واقع بینانه و نقاد و با دیدن عوامل پنهان و نامرئی در رفتار و عوامل بیماری زا و شبح های بیماری زا و تعبیر ملموس آنها برای بیمار، راه را برای بهره گیری بیمار از انرژی درونی خود (برای ادامه حیات و هنر مندی نمودن برای حل مشکلات و مدیریت جدید زندگی) باز می کند و از این پس کار با بیمار است و این بیمار است که باید نقش جدید خود را بدرستی ایفا کند و به عبارت دیگر روانکاو با پیش بینی و راهنمایی بیمار را هدایت می کند و این نوعی بینش پیامبرانه است اما با دیدگاهی آسیب شناسانه و با بهره گیری از داده های نوین و نه صرفا با استفاده از داده های دینی. چنین روشی تلاش دارد تا فرد را به بدنه جامعه متصل کرده و امید به حیات را در او بر انگیزد. فروم در این هدایت به نوعی روانکاو را مرشد بیمار تلقی می کند که در این صورت بسیاری از روانکاوان لیاقت درمان را از دست خواهند داد چرا که در این سطح از هدایت نبوده و لیاقت هدایت بیماران را نخواهند داشت و در واقع مقام آنها در حد کشیشانی است که به اعترافات مردم گوش می کنند. اریک فروم یک دیدگاه اصلی برای روانکاوی و چند شاخص برای کاوش ترسیم می کند. فروم تفکر نقاد را لازمه روانکاوی و یا اساس پویش روان می داند و یا حتی مرادف روانکاوی می خواند کما اینکه بجای خواندن کتابهای روانشناسی (در عصر خویش)کتابهای بالزاک و داستایوسکی و کافکا را (که آنها را گنجینه ای از بینش عمیق در ارتباط با انسانها می خواند) پیشنهاد می کند(هنر گوش دادن.فصل هفتم صفحه 133.ترجمه پروین قائمی چاپ اول 89) |
برای دریافت جدیدترین کتاب های چاپی و صوتی و تخفیف ها ایمیل خود را وارد کنید
متاسفانه موجودی بیشتری از این کتاب ثبت نشده ، چانچه مایل به اطلاع دقیق از موجودی این کتاب هستید میتوانید از روش های زیر تماس بگیرید
متاسفانه در حین تکمیل سفارش ، موجودی این کتاب به اتمام رسید، چانچه مایل به اطلاع دقیق از موجودی این کتاب هستید میتوانید از روش های زیر تماس بگیرید
مرتب سازی براساس :