مزيت زندگي در عصر كنوني اين است كه درباره هر موضوعي انبوهي از مطالب و اطلاعات شخصي وجود دارد. مشكل اين‌جاست كه ما هميشه نمي‌دانيم كجا مي‌توانيم اين اطلاعات را پيدا كنيم يا به چه كسي مي‌توانيم اطمينان كنيم. بويژه اينكه وقتي نوبت به ترتيب فرزندان مي‌رسد اين مشكل خصوصاً درد سر ساز مي‌شود. هركسي اولين درس خود را درباره تربيت فرزند، در كودكي فرا مي‌گيرد. آن هم با حضور افرادي كه به او توجه كافي دارند و او را تربيت مي‌كنند و پرورش مي‌دهند. هر كسي با توجه به دوران كودكي خود، و حساساتي قوي و تئوري‌هاي خاص خودش را درمورد اين كه كودكان به چيزهايي نياز دارند يا ندارند استخراج مي‌كند. خيلي از افراد در اين باره كاملاً ناآگاهند ولي با اين حال افكاري قوي در مورد آن دارند. وقتي افراد خودشان پدر و مادر مي‌شوند كاملاً به وسيله اين اطلاعات محاصره شده‌اند، گويي جامعه مشتاق است كه فوراً مفيد فايده باشد و در مورد چيزهايي كه هميشه براي والدين تكان دهنده است، به آنها اطمينان ببخشد ولي احتمالاً افراد نسبتاً محتاط با وجود تمام اين اطلاعات همان كاري را مي‌كنند كه اكثر مردم طي ساليان انجام مي‌داده‌اند.

اين كتاب به ما نشان مي‌دهد كه ما مجبور به انتخاب نيستيم، ما مي‌توانيم از آنچه بهترين متخصصان به ما مي‌گويند استفاده كنيم و شگفت زده شويم كه ما قبلاً چقدر آگاه بودیم.