عشق یعنی... مرد از بستر بیرون رود تا ببیند سگ در حیاط برای چه پارس میکند.
عشق یعنی... از زن پرسیدن که دوست دارد کدام کانال تلویزیون را تماشا کند.
عشق یعنی... بیآنکه زن از مرد بخواهد، مرد توجه کند که زن چقدر زیباست.
عشق یعنی... مرد در کارهای خانه، از قبیل کشیدن جارو برقی، گردگیری، شستوشو و تمیزکردن پنجرهها بهزن کمک کند.
عشق یعنی... کمککردن مرد بهزن در کارهایی مثل استحمام بچهها، برای آن که زن بتواند استراحت کند.
عشق یعنی... کمککردن بهزن در پوشیدن چکمه و کشیدن زیپ آن و پوشیدن لباس.
عشق یعنی... کمککردن بهزن در بستن قلاب گردنبندی که قصد بهگردن انداختن آن را دارد.
عشق یعنی... ماساژدادن پشت، گردن و دستهای زن، پس از روزی طولانی و خستهکننده.
عشق یعنی... اگر زن غذا را تهیه کرده است، مرد ظرفها را بشوید و آشپزخانه در تمیز کند.
عشق یعنی... اگر زن عصبی است، همراه او بهقرار ملاقات با دکتر یا دندانساز رفتن.
عشق یعنی... روزی که زن از بیمارستان مرخص میشود، شوهر او را با خودرو بهمنزل ببرد.
عشق یعنی... مرد پس از اصلاح صورت، موهای ریختهشده در دستشویی را تمیز کند.
عشق یعنی... مرد علاقهمند باشد بداند زن روزش را چگونه سپری کرده است.
عشق یعنی... بیدار شدن مرد در ساعت ۳ بامداد، برای غذادادن بهکودک نوزاد.
عشق یعنی... دست در دست هم بهقدمزدن پرداختن.
مرتب سازی براساس :